کلیات و تاریخچه تعالی سازمانی و خودارزیابی

کلیات و تاریخچه تعالی سازمانی و خودارزیابی

کلیات و تاریخچه تعالی سازمانی و خودارزیابی

کلیات و تاریخچه تعالی سازمانی و خودارزیابی

کلیات و تاریخچه تعالی سازمانی و خودارزیابی

تعالی در لغت به معنی بلندشدن و برتر شدن می باشد و تعالی سازمانی به معنای تعهد سازمانی به رشد و توسعه پایدار و دائمی شرکت در جهت کسب رضایت مشتری و افزایش مستمر سودآوری شرکت در یک محیط ملی فراگیر و حمایت کننده می باشد.تعالی سازمانی تابع شرایط خاص،فرهنگ،محیط داخلی و خارجی و کسب و کار،ویژگی نیروی انسانی سازمان،نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدید هایی است که سازمان را دربر گرفته است.دریک کلام،مسیر برتری و تعالی سازمانی شناسایی،تشخیص،توسعه و گسترش موفقیت در یک سازمان است.

شایداین سئوال برای شما مطرح شودکه سازمان متعالی چه سازمانی است؟یک سازمان برترچه ویژگی هایی دارد؟سازمان های موفق درصحنه جهانی درمقایسه باسازمانهای ناموفق چه برتری هایی دارندوبرای موفقیت خودچه برنامه هایی رابه اجراگذاشته اند؟اگرشماکارمندیک سازمان باشید،بدون درنگ خواهیدگفت،سازمان برترسازمانی است که به کارمندان خودحقوق مکفی دهد،ازتلاشهای کارمندان تقدیرکند،امکانات رفاهی دراختیارآنان بگذاردواگرشمامدیریک سازمان هستید،پاسخ شمامتفاوت بانظرات کارکنان خواهدبود.به نظرشماسازمان برتر،سازمانی است که برای بلندمدت هدفهای مطلوبی راطرح ریزی کرده وراهکارهای رسیدن به اهداف راتبیین وبه آنهادست یابد.ازنظرمدیرسازمان موفقیت وبرتری آن منوط به عملکردهای بهتروپاسخگویی مناسب به سهامداران وافزایش میزان سودسهام خواهدبود.حال اگرازدیدیک مشتری به سازمان نگاه کنیم موضوع کمی متفاوت خواهدبود.مشتری ازسازمان انتظاردریافت محصول یاخدمت مناسب ودرزمان مناسب دارد.اوانتظارداردمورداحترام سازمان قراربگیردوبه هنگام مراجعه برای دریافت خدمات یامحصول به وی ارزش قائل شوندونیازهای اورادروهله اول وسپس انتظارات اوراپاسخ مناسب دهند.ازنگاه مشتری سازمان متعالی سازمانی است که بصورت پیوسته به رضایتمندی اوبیندیشد،ازاونظرخواهی کندونظرات اوراتامین نماید.ازطرف دیگرسازمان درمحیطی فعالیت می کندکه فعالیتهای اوبرجامعه اثرمی گذرد.بعبارت دیگرسازمان متعالی سازمانی است که مسئولیت اجتماعی داشته ودرقبال جامعه به وظایف خودعمل نماید.

پس اگربه ویژگی های یک سازمان متعالی نگاه اجمالی داشته باشیم،سازمانی رامتعالی خواهیم دانست که علاوه بررعایت مواردبالابه ارزشهای پایه ای زیراحترام گذاشته وبتوانددرمنحنی عمرسازمان این اصول رارعایت کند.این اصول عبارتنداز:

اصل اول:نتیجه گرایی

سازمان متعالی سازمانی است که قبل ازهرگونه اقدام به نتیجه آن بیندیشد.نتایج موردانتظارازیک سازمان کدامند؟سازمان بایدبتواندمیزان اثرات خودرابرروی کارکنان،مشتریان،جامعه،سهامداران وکلیه ذینفعان  شناسایی وبرای تامین نیازمندی آنان اقدامات خودرابرنامه ریزی نماید.

اصل دوم:مشتری مداری

مشتری کسی است که درخصوص محصولات وخدمات شرکت قضاوت می کند،اوست که بایدرضایتمندیش تامین شود.سازمانهای متعالی محورفعالیتهای خودرابراساس مشتری ورضایت وی استوارمی کنند.سازمانهای متعالی سعی درکسب وفاداری مشتری می کنند،آنان به این واقعیت پی برده اندکه بدون کسب رضایتمندی وی،موفقیت سازمان معنی دارنخواهدبود.

اصل سوم:رهبری وثبات درمقاصد

پرهیزازمدیریت روزمرگی وثبات دراهداف ازطریق مشارکت کلیه مدیران وکارکنان وتهیه وتدوین مقاصدواهداف ازمعیارهای سازمان های برتراست.سازمانهای برترهرروزبرای خودهدفگذاری نمی کنند،بلکه قدمهای آنهااستواروبراساس نظرات کارکنان ومدیران برداشته می شود.

اصل چهارم:مدیریت برمبنای واقعیتها وفرایندها

سازمان متعالی سازمانی است که فرایندهای خودرابراساس واقعیتهای موجودشناسایی کرده وآنهارابصورت مستمربهبوددهد.این گونه سازمانهابراساس اطلاعات واقعی وواقعیتهای سازمان ودرک فعالیتهای اصلی،فرایندها رابهبودمی دهند.

اصل پنجم:مشارکت وتوسعه منابع انسانی

درسازمانهای متعالی،برتریاموفق ازتوانمندی نیروی انسانی درراستای اهداف سازمان براساس مدیریت مشارکتی استفاده می شود.دراین گونه سازمانها،مدیران وکارکنان درموفقیت سازمان مشارکت دارندوفرهنگ اعتمادبه سازمان درمیان کارکنان ایجادشده است.دراین گونه سازمانها محیط مناسب برای تبلورایده های کارکنان وجودداردوبه نظرات آنهاارزش قائل می شوند.

اصل ششم:یادگیری،نوآوری وبهبودمستمر

سازمان متعالی سازمانی است که درآن فرهنگ یادگیری،آموزش،نوآوری وبهبودمستمرنهادینه شده است.دراین گونه سازمانهاآموزش ازجایگاه برتری برخورداربوده وکارکنان درمسیررشدسازمان آموزش می بینندوآموخته های خودرابه مهارت تبدیل کرده ومهارت خودرابرای افزایش خلاقیت ونوآوری به دیگران منتقل می کنند.

اصل هفتم:توسعه شراکتها

سازمان متعالی سازمانی است که درافزایش کیفیت شرکای تجاری خودسهیم باشد.تامین کنندگان،پیمانکاران،شرکا،ذینفعان وتمامی کسانی که به نحوی باسازمان درارتباط هستند می توانند نقش موثری دررسیدن به اهداف سازمان ایفانمایند.بنابراین یکی ازدغدغه های فکری مدیران متعالی افزایش کیفیت کاری ذینفعان است.

اصل هشتم:مسئولیت های اجتماعی سازمان

سازمان درمحیط اجتماعی فعالیت می کندونمی تواندبدون ملاحظات اجتماعی به فعالیتهای خودادامه بدهد.بنابراین سازمان متعالی سازمانی است که نیازهای اجتماعی راشناخته وبرای تامین نیازهای جامعه برنامه ریزی واقدام می کندتابتواندتصویرخوبی ازخوددرجامعه ارائه نماید.

چگونه می توان ادعاکردکه سازمانی متعالی است یانسبت به سایرسازمانهاازبرتری برخورداربوده واصول هشتگانه (اصول مدیریت کیفیت)رادرسازمان خودرعایت می کند؟برای اندازه گیری میزان موفقیت سازمان وبرتری آن،مدل های مختلفی درتمام جهان طراحی وبه اجراگذاشته شده است.درژاپن مدل دمینگ،آمریکامدل مالکوم بالدریج ودراروپامدل بنیاداروپایی مدیریت کیفیت یاEFQMطراحی شده است.روند شکل گیری این مدلها به این شکل است که ابتدادکترادوارددمینگ رابرای انجام سخنرانی هایی درسال۱۹۵۰موسسه های مختلفی درزمینه کیفیت به ژاپن دعوت نمودند ودرسال۱۹۵۱ این موسسات به پاس خدمات دکتردمینگ درزمینه کیفیت جایزه ای به نام ایشان بنیان نهادند.مدلی که جایزه دمینگ براساس آن تهیه گردیدوازدهه پنجاه میلادی درژاپن به اجرادرآمدعمدابرکیفیت محصولات وروش های کنترل کیفی استواراست.به بیان دیگرمدل جایزه دمینگ براین اصل استواراست که برای تولیدمحصولات وخدمات  باکیفیت بالانیازبه هماهنگی همه جانبه وفراگیردرسطح سازمان است.این مدل نگرش جدیدی دربحث کیفیت ایجادکردوهمین تفکرنگرش فراگیرمنجربه ظهور”کنترل کیفیت فراگیر”دردهه۶۰میلادی گردید.مدیریت کیفیت فراگیرروشی است برای مدیریت واداره سازمان جهت تعیین کیفیت بامشارکت همه اعضای سازمان که ازطریق جلب رضایت مشتری وتامین همه ذینفعان بدست می آید.درسال۱۹۸۳جایزه کیفیت وسرآمدی کانادا وپس ازآن در۱۹۸۷جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج در آمریکا از اولین گام هایی بودند که برای بخشیدن دید فراگیر به مدل هایی که برای ارزیابی در موسسات صنعتی و غیر صنعتی مورد استفاده قرار می گرفتند برداشته شد و این مدل ها در واقع پوشش دهنده ی تمامی اجزاء یک کسب و کار با در نظر گرفتن منافع تمامی ذینفعان بود.

در اواخر دهه ی ۱۹۸۰،که اقتصاد اروپا در معرض تهدید بازارهای خاور دور(بویژه ژاپن)قرار داشت،گروهی متشکل از مدیران عامل۱۴ سازمان پیشرو در اروپا گرد هم آمدند تا راهکار به سلامت جستن از مخاطره ی موجود و سردمداری آینده را بیابند.مشورت این گروه و عزم آنان به تاسیس بنیاد غیر وابسته کیفیت انجامید.بنیادی که چشم انداز آن درخشش سازمان های اروپایی در جهان و ماموریت آن گسترش آگاهی ها و ارائه دوره های مدیریت،شناسایی دستاوردها و تشویق و انگیزش راهیان مسیر توسعه و تعالی است.بدین ترتیب در سال ۱۹۸۹،بنیاد مدیریت کیفیت اروپا با نام مخفف EFQM تاسیس شد و کمیسیون اروپا آن را تایید کرد.درواقع این مدل به دنبال مدل مالکوم بالدریج در سال ۱۹۸۸بوجودآمد،مدل تعالی سازمانی EFQM در پاسخ به نیاز بهبود رقابت پذیری سازمان های اروپایی توسط ۱۴ کمپانی بزرگ اروپایی(بوش،رنو،فیات،بی تی،بول،الکترولوکس،ک ال ام،نستله،اولیوتی،فیلیپس،سولزر،فولکس واگن،رازالت،سیبا)در کمیسیون اروپایی مورد توافق واقع و امضا گردیده است.این اقدام متهورانه از شبکه قدرتمند مدیریت در حال حاضر دارای ۸۰۰عضو از ۳۸ کشور جهان در بخش خصوصی و دولتی می باشد که در چارچوب یک جامعه اروپایی و در زمینه بهبود کیفیت در ادامه مدل مالکوم بالدریج از آمریکا و همچنین مدل دکتر دمینگ در ژاپن به پیش می رود.مدل EFQMدر سال ۱۹۹۱ به عنوان مدل تعالی کسب و کار معرفی گردید که در آن چارچوبی برای قضاوت و خودارزیابی سازمانی و نهایتا دریافت پاداش کیفیت اروپایی ارائه شد،این اقدام در سال ۱۹۹۲عملی گردید.این مدل نشان دهنده مزیت های پایداری است که یک سازمان متعالی باید به آنها دست یابد.این مدل به سرعت مورد توجه شرکت های اروپایی قرار گرفت و مشخص شد که سازمان های بخش عمومی و صنایع کوچک هم علاقه دارند از آن استفاده کنند.

این مطلب را با ذکر منبع www.efqmaward.ir می توانید بازنشر دهید.

برای مطالعه اطلاعات کامل تعالی سازمانی را از لینک زیر دانلود کنید:

0 پاسخ

ارسال یک پاسخ

می خواهید در گفتگو ها شرکت کنید؟
Feel free to contribute!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *